برات

هم سایه، سایه ات به سرم مستدام باد

برات

هم سایه، سایه ات به سرم مستدام باد

برات
دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳۲ مطلب با موضوع «تلنگر» ثبت شده است

 

_بهش گفتم خیره!

+گفت تا تعریف مون از خیر چی باشه!

_گفتم همین که زمان درستش میکنه خیره!

+گفت چی بگم!

_گفتم شکر

+نگام کرد

_گفتم خدا ما رو به میزان صبرمون آزمایش میکنه!

+ گفت من که طاقتم سر اومده!

_ گفتم امام صادق فرمودند: صبر که تمام شود فرج می آید!

+گفت یعنی صبرم تموم شه همه چی تموم میشه و خلاص!؟

_ گفتم تازه اون روزیه که میفهمی چرا قبل از اون نشده!

+ گفت گیجم کردی!

_ گفتم خدا هیچ وقت دیر نمیکنه، اگر دیر شده بدون هنوز موعدش نشده! پس صبر میکنی و به وعده اش ایمان میاری! 

+ گفت نتیجه اش؟!

_ گفتم راه حلش اینه که به خدا اعتماد کنی!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۸ ، ۰۰:۴۰
هم سایه

 

میگفت: همیشه فکر می کردم اگر نماز صبح از خواب بیدار شم در طول اون روز حتما یه اتفاق خیر برام رقم میخوره!

گذشت و گذشت تا اینکه فهمیدم...

اگر یه روز نماز صبح به موقع بیدار شم خودش سراسر خیره!

و درست زمانی همه چیز رو به راه شد و گرفتاریم به پایان رسید که من به همچین درکی رسیدم!

 

پ.ن: همیشه لازم نیست دنبال خیرها بگردیم

گاهی خیر همونیه که در حال وقوعه!

کمی هم سپاسگزار لحظه ها باشیم!

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۲۳:۴۸
هم سایه


روبروی گنبد فیروزه ای نشسته بودیم و سخنران داشت از احکام می گفت:

" کاشت ناخن مشکل داره برای گرفتن وضو چون آب به همه جا برای مسح کشیدن نمی رسه، بنابراین باید از کاشت ناخن اجتناب کرد"

و ادامه داد به گفتن احکامی که مبطلات وضو هستن و ...

ناگهان یکی از گروه خانم هایی که پشت من تو صف نماز جماعت نشسته بودن شروع به صحبت کرد که بله " خانم مصطفی هم ناخن کاشته! بهش گفتم چرا کاشتی؟ و جواب داده که یکی از ناخن هام مشکل داشته! خب اگر یکی از ناخن هات مشکل داشته چرا همه رو کاشت انجام دادی!!

و بقیه هم سر تکون دادن و گفتن وای وای وای!!

از همین تریبون از تمام واعظین تقاضا دارم اگر از احکام و محرمات و منکرات میگن، حتما پشت بندش از احکام غیبت هم بگن!!


پ.ن: نمازت رو دو دستی تقدیم اونی که غیبتش رو میکنی نکن! خودت بیشتر بهش نیاز داری!!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۹
هم سایه


هیچ وقت اصراری بر دعاهام نبود که حتما بشه که اگر نشه پس چی میخواد بشه!؟

و سعی و تلاش رو اعتماد به خدایی بود که فکر همه جاش رو کرده!

ولی راستش نمیدونم چه طور میشه دلم میگه:" شاید همه ی راه هایی که رفتم تا اینجا اشتباه بوده با وجود تمام دعاهایی که کردم!"

و عقلم میگه:" عیبی نداره! هر جایی که متوجه شدم اشتباهه برمیگردم و از نو شروع می کنم!"

که ناگهان زبون میگه:" اصلا چرا همه ی راهها رو اشتباه رفتم؟!"

و میبینم که هر 3 تا حق دارن و اینجوری میشه که در حالتی از خوف و رجا قرار میگیرم و در عین حالی که به اجابت دقیق خواسته ام اطمینان ندارم ولی...

ولی امیدم رو هم از دست ندادم!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۶
هم سایه


از وقتی با فضای مجازی آشنا شدم حدود 13-14 سال میگذره و نباید منکر این شد که چه چیزهای خوب و نابی به دست آوردم؛

یعنی در کنار ضعف ها و عیب هاش، خوبی هاش زیاده و از مهمترینش دسترسی آسونه!

در مجموع میتونم بگم وقتی میشه یه کار مفید انجام داد و بهره برد، چرا به بطالت گذروند و در آینده حسرت خورد!؟

جالبه که همین فضای مجازی در حال تغییرات عظیمی هست که باز خوبی ها و بدی هایی داره! بدی هایی که بدجوری به ذوقم میزنه و اذیتم میکنه! حس میکنم قدیم ها افرادی که جامعه ی مجازی رو دنبال می کردن یا سفید بودن یا سیاه! ولی الان چرا یه عده ای خاکستری هستن؟!

قدیما اگر وبلاگ یه بچه مذهبی دنبال میشد طوری وجه ی زیباشون نمایش داده میشد که میشد به برکت کارشون پی برد ولی الان یه سری بچه مذهبی ها که بلاگر میشن، ضد و نقیض ملموس و آشکاری دارن که دلسردت میکنه!

بحث بحث موسیقیه!

موسیقی مجاز و غیر مجاز یعنی چی؟!

این بحث رو کاملا روش زوم کنید لطفا

شما که لطافت گفتارتون در نوشتارتون عیان میشه چه جوری میشینید به هر موسیقی گوش میدید و اصلا بحث مجاز و غیرمجاز رو چه طور با خواننده ایرانی و خارجی تفکیک کردید!

اصل و اساس موسیقی اینه که غفلت میاره

روایت زیاد داریم و جای بحث و بررسی داره

ولی میخوام بدونم که بین بچه مذهبی ها مجاز بودن در موسیقی به چه نوعی اطلاق شده!؟ فاجعه ترش نکنید شما دخترخانم ها! که به آقایون میگید گوش دادن صدای زن برای مرد حرامه!؟ خود شما گوش دادن به موسیقی هنوز برات حلال نشده! چرا با تبصره و ماده حرام اعلامش میکنی!؟


پ.ن: بچه عراقی، فارسی بلد بود

گفت: بخور حلوله!

پرسیم: حلوله؟!

گفت: بله!

با قیافه ای علامت سوال بهش خیره شدم!

گفت: چطوره به حرام میگید حروم! ولی به حلال نمیگید حلول!!

:|



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۷
هم سایه


اصرار کردن و من گفتم نه الان لازم نیست انجامش بدیم، عجله ای نداریم، سر فرصت بسته بندی شون می کنم؛

راستش دلیل داشتم!

یکی اینکه تجربه کرده بودم تو کارهایی که من با یه وسواس خاصی انجامش میدم، دستپاچه ام می کنن،

یکی دیگه اینکه ممکن بود حتی برای کمک کردن بیان که به دلایل کاملا موجه دوست نداشتم کمکی دریافت کنم!

ولی باز به اصرار اونها و گفتن یه جمله که حالم رو دگرگون کرد، کوتاه اومدم و بسته بندی شون کردم، و حتی دلایلی که بهش اشاره کردم پیش اومد و من بهش ترتیب اثر ندادم!

گفت مثل دخترم میگی نمیخواد و دستات رو تکون میدی!{زبان بدن و حالت هایی از خودسَر شدن و حرف حرف منه!}

یه لحظه حالم بد شد که شبیه دخترشم، چون لحظه هایی که خودسَر میشه و میخواد حرف حرف خودش باشه خیلی عبوس و عصبی میشه!

و بعدشم فهمیدم که ژن قوی تر از این حرف هاست؛

در نزده سرش رو میندازه پایین و میاد تو زندگیِ آدم!

ولی تلنگری دیدم که رو این بخش خودم بیشتر کار کنم!

چون اگر حواسم باشه زمان هایی که با دیگران نظرم مخالفه چه واکنش هایی ازم سر میزنه، حداقلش در لحظه بیشتر حواسم به خودم خواهد بود!

بعدشم اینکه دلایلم ارزشش رو نداشت که این بخش از ژن ام رو فعال کنم!


پ.ن: حتی اگر همیشه همچین آدم هایی کنارم باشن، راه های بهتری برای بیان نظرم وجود داره!


یا من اظهر الجمیل و یا من ستر القبیح

ای کس که زیبایی ها رو نمایان می کنی و عیب ها رو می پوشونی

زیبایی ظاهر(رفتار) رو در ما بیش از پیش بفرما و یاری مان بده عیب هامون رو برطرف کنیم!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۴
هم سایه

گاهی اوقات، گناه کردن مثل پاشیده شدن آبه!
در حالی که از کنار خیابون رد می شیم، یک ماشین با سرعت به چاله ی آبی می زنه...

روزهای بـــارانی از کنــار چـاله چـوله ها رد نشیم!
آب می پـاشه از سر تا نـوک پـامونو بایــد بشوریم؛
همینه که میگن از کنار گنــاه رد نشو!
درست مثل هوندایی با سرعت 120 رد میشه،
و یهـــو می بینیم که همه ی زنــدگی مون رو بایــد بشوریم!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۵۱
هم سایه

_ "فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ"

بی درنگ و بدون گشودن بند، درشان می آورم که وادی عشق را تأمل نیست!
درست مانند زمانی که موسی علیه السلام را به وادی «طوی» خواندی و سپس به قدم های او توجه نمودی!

دنیا بند پاهایش بود و سرزمین مقدس، سرزمین آزادی! از این رو دستور دادی؛ "فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ"

داستانی که هر روز در وجود ملکوتی و موسوی ما تکرار می شود؛ ما نیز در این وادی سوت و کور دنیا، دنبال چشم انداز وجود تو می گردیم.
به امید تحقّق همین رویا و به شوق شنیدن همان صدا، نفس می کشیم و چشم می گشاییم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۴
هم سایه


_ چه فرقی داره برای من که تو رو دارم!

همین قدر ساده! همین قدر خودمونی! همین قدر محکم!

اینا رو چند سال پیشم میگفتم؛

ولی فرقش با الآن اینه که دیگه تو رفتارم هم ثابتش کردم!

نه رفت و آمد اضافه ای، نه حرف و حدیثی!

تو نه ذره ای دیر میکنی و نه ذره ای در حقم اجحاف!

دلیل زد و خوردم هم با دنیا فقط خودمم!

منی که تا نشکنم دنیا سرش رو جلو من خم نمیکنه!


پ.ن: هزار تکه شو ای من!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۰۲
هم سایه


اینکه تمام روزهای سال با هر چی که دلم رو بلرزونه میگم، "استغفرالله ربی" یعنی همش ماه رجبه؟! یا اینکه رحمتت خدای مهربونم، همیشه مثل ماه رجبه!؟

من به ساعت و وقت خوش اعتقاد دارم ولی، مهم تر از همه به خدایی اعتقاد دارم که در زمان و مکان نمیگنجه و همیشگیه!

اینه که منو لحظه ای از درگاهت ناامید نمی کنه، حتی اگر همیشه گناه کنم!؟

پناه می بریم به خدا!



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۲۶
هم سایه