برات

هم سایه، سایه ات به سرم مستدام باد

برات

هم سایه، سایه ات به سرم مستدام باد

برات
دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است


زمان همیشه به تغییر آدم ها کمک کرده! زمانی نمیگذره که میبینیم دیگه اون آدم قبلی نیستیم و یه جورایی فرق کردیم؛ گاهی بهتر و گاهی متاسفانه بدتر!

ولی تو همه ی این تغییرها همیشه حسابم با او فرق داشته و داره و ان شاءالله خواهد داشت!

من هیچ وقت حس و حالم با امام رئوفم عوض نشده 

هیچ وقت دوست نداشتم تو حرم عکس بندازم چون حس میکردم وقتم تلف میشه

هیچ وقت دوست نداشتم جز برای غذا و استراحت و استحمام تو هتل باشم

هیچ وقت دوست نداشتم فقط یه جا بشینم و بعدش پاشم برم هتل

هیچ وقت دوست نداشتم دعا و نمازی نخونده باقی بمونه

اصلا میدونی امام رضا جانم!

هیچ وقت دوست نداشتم ازت دور باشم

اگر یه باری ازت نمینویسم و خلاصه کوتاهی کلامی ازم سر میزنه

ته ته قلبم یه دونه امام رضا دارم که با عالم عوضش نمیکنم

تازه جلو چشمم هم یه گنبد و مناره با سفال درست کردم و گذاشتم و اسمش رو گذاشتم #قاب_عکس_دلم!

تو پناهم باش

تو امامم باش

من زیر سایه ی خورشید زنده ام!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۵
هم سایه


روبروی گنبد فیروزه ای نشسته بودیم و سخنران داشت از احکام می گفت:

" کاشت ناخن مشکل داره برای گرفتن وضو چون آب به همه جا برای مسح کشیدن نمی رسه، بنابراین باید از کاشت ناخن اجتناب کرد"

و ادامه داد به گفتن احکامی که مبطلات وضو هستن و ...

ناگهان یکی از گروه خانم هایی که پشت من تو صف نماز جماعت نشسته بودن شروع به صحبت کرد که بله " خانم مصطفی هم ناخن کاشته! بهش گفتم چرا کاشتی؟ و جواب داده که یکی از ناخن هام مشکل داشته! خب اگر یکی از ناخن هات مشکل داشته چرا همه رو کاشت انجام دادی!!

و بقیه هم سر تکون دادن و گفتن وای وای وای!!

از همین تریبون از تمام واعظین تقاضا دارم اگر از احکام و محرمات و منکرات میگن، حتما پشت بندش از احکام غیبت هم بگن!!


پ.ن: نمازت رو دو دستی تقدیم اونی که غیبتش رو میکنی نکن! خودت بیشتر بهش نیاز داری!!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۹
هم سایه


وقتی میگیم مدیون شما هستیم!

نه فقط اونجا که اگر زحمات شما نبود، معلوم نبود چه بر سر شیعه می آمد؟!

میخوام این بار به زبون خودمونی تر بگم چرا مدیون شما هستیم!؟

آقا امام صادق به اسمتون که میرسم پیش خودم فکر میکنم چرا نسبت به برخی امام ها کمتر ازتون گفته میشه!؟ چرا مثل بقیه ی امام ها یادتون نمیکنیم؟!

چرا مثل توسل به بقیه ی امام ها بهتون متوسل نمیشیم!؟

میبینم جفا کردم در حق خودم، بد هم جفا کردم، اگر متوسل به نام شما نباشم که گره ام به دستان شما باز نشه!

من مدیونم به شما!

که خواسته هام رو در خونه ی شما نیاوردم،

و بعد از ناامیدی حرف زدم!

من مدیونم به شما!

که تو گرفتاری ها و زمانی که صبرم تمام شده،

یاد سخن تون نیوفتادم که "عند فناء الصبر یاتی الفرج"؛

وقتی صبر تموم بشه گشایش میشه،

و بعد فقط از بی صبری دم زدم!

من مدیونم به شما!

که شما پدر باب الحوائج مون هستید

و پدربزرگ حضرت شمس الشموس

و حضرت کریمه سلام الله علیهما،

و بعد من از شما کمتر حرف زدم!

من مدیونم به شما!

که شما رو امام رضا در مقام امام،

دلسوز از پدر

و همچون برادری همسان

و از مادر مهربان تر

تعریف کردند،

و من حتی در همین حد که حرف رو تمام کرده، شما رو نشناختم!

و من مدیونم!

مدیون پسر حضرت علی و حضرت زهرا!

من مدیون امام غریب مدینه ام!

که مانند مادر در کوچه ها...

آه...

امان از کوچه و غریبی و ...!


پ.ن: امام خوبم!

به من اذن بدید که بیشتر از محضرتون استفاده کنم!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۸ ، ۱۵:۱۴
هم سایه


هیچ وقت اصراری بر دعاهام نبود که حتما بشه که اگر نشه پس چی میخواد بشه!؟

و سعی و تلاش رو اعتماد به خدایی بود که فکر همه جاش رو کرده!

ولی راستش نمیدونم چه طور میشه دلم میگه:" شاید همه ی راه هایی که رفتم تا اینجا اشتباه بوده با وجود تمام دعاهایی که کردم!"

و عقلم میگه:" عیبی نداره! هر جایی که متوجه شدم اشتباهه برمیگردم و از نو شروع می کنم!"

که ناگهان زبون میگه:" اصلا چرا همه ی راهها رو اشتباه رفتم؟!"

و میبینم که هر 3 تا حق دارن و اینجوری میشه که در حالتی از خوف و رجا قرار میگیرم و در عین حالی که به اجابت دقیق خواسته ام اطمینان ندارم ولی...

ولی امیدم رو هم از دست ندادم!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۶
هم سایه